من در کودکى خیلى نحس و نق نقو بودم. به هیچ صورت آرام نمى گرفتم. برایم چیزهایى مى خریدند. همه اش را مى خواستم. همه اش را مى گرفتم و با خود مى کشیدم، خسته مى شدم و مى نالیدم. ازم مى گرفتند، گریه مى کردم. برایم نگه مى داشتند بهانه مى گرفتم. خلاصه هیچ راهى براى ساکت شدنم نبود تا اینکه آخر سر به فکر افتادند تا آنچه برایم مى گرفتند غیرمستقیم به من بدهند. در منزل ما زیرزمینى بود با سوراخهایى بزرگ و کوچک، همین که گریه سر مى دادم مى گفتند فلانى برو ببین موشها برایت چیزى نیاوردند و من را راهى مى کردند... این خوب به یادم مانده که در کنار سوراخها یک دانه فندق و یا گردو خودنمایى مى کرد و من همین که اینها را مى دیدم ذوق مى کردم و کلى دلشاد مى شدم. و همیشه از سوراخ موش روزى دریافت مى کردم و نق نق هم نمى زدم. شاید تا وقتى که بزرگ شده بودم هنوز خیال مى کردم که موشها برایم فندق مى آوردهاند و از شما چه پنهان که از موشها خوشم مى آمد و اگر آنها را مى کشتند، ناراحت مى شدم، ولى بعدها فهمیدم که نه بابا موشها فندق نمى آورند که فندقها را هم مى دزدند. من را به خاطر نحسى و بهانه گیرى ام این گونه مى چرخاندند و غیر مستقیم غذایم مى دادند. آنچه که ما را در خود گرفته همین واسطه هایى است که به خاطر بى ظرفیتى ما پیش ما گذاشته اند و به خاطر بهانه گیرى ها برایمان تنظیم کرده اند. و این ماییم که باید با تفکر کشف کنیم که اینها فقیرند و چیزى ندارند. موشها، نه اینکه چیزى نمى دهند، که چیزها را هم مى دزدند و از ما کم مى کنند. داستان ما چنین داستانى است. به کارمان، به شغلمان، به ماشین و دستگاه مان دل بسته ایم و آن را حاکم گرفته ایم و مدار زندگى ما و محور تمام کارهاى ما شده اند. ما معبودهایى داریم که حرکتها و حالتهاى ما را کم و زیاد مى کنند و در ما اثر مى گذارند. به ما امید مى دهند و یا ما را مى ترسانند، شاد مى کنند و یا اندوهگین مى سازنند. خسته مى کنند و یا به شور و شوق مى کشانند. مرحله ى اول، مرحله ى فکر است و شناخت این معبودها. آنچه که در ما اثر مى گذارد و ما را به راه مى اندازد، باید اینها را مشخص کرد و نوشت. پول، عنوان، زیبایى ها، قدرتها، تشویقها و تهدیدها و هزار عامل دیگر در ما مؤثر هستند. اینها را جمع مى کنیم سپس تنظیم مى کنیم و دسته بندى مى نماییم که این همه بت و این همه معبود چند دسته هستند... با فکر و ارزیابى ما، اینها مشخص مى شوند و شناسایى مى گردند که چه مى دهند و چه مى گیرند و چه سود مى رسانند و چه کم مى کنند. منبع: آیه های سبز، ص 147 (استاد صفایی)
کلیدواژه ها:
[ شنبه 93/11/11 ] [ 10:6 عصر ] [ علی اصغر هادی (93) - عضو افتخاری ]
|
||